اس ام اس خنده دار دی 90 سری اول

تاریخ ۵ دی ۱۳۹۰ | عنوان: اس ام اس خنده دار

بعضی‌‌ها علاوه بر”کودک درون” یک عدد “کرم درون” هم دارن

که بعضی‌ وقتا “بعضی‌کار ها” رو میکنه که نباید بکنه ….!!


این روزا ریاضیم خیلی ضعیف شده

نمیدونم چرا

ولی دیگه نمی تونم آدم حسابت کنم !

.

.

.

به یارو میگن امتحان رانندگی قبول شدی ؟

میگه معلوم نیست ماشینو زدم تو دیوار ، سروان رفته تو کما

منتظرم برگرده ببینم چی میشه !

.

.

.

سفارش یارو به فرزندش :

برو مسجد هم نمازت رو بخون هم کفشاتو عوض کن !

.

.

.

 بگذار قلم را به غزل بسپارم

 شاید گره ای باز شود از کارم

 پرسید: مگر تو هم غزل می گوئی؟

 گفتم: په نه په! فقط رباعی دارم !

.

.

.

توجه :

ظرفیت کوچه علی چپ پرشده است

لطفا دنبال کوچه ی دیگری باشید !

.

.

.

هرلحظه زند نفوس بد، مادرزن / باشد همه نقش خود بلد، مادرزن

یک بشکه عسل هم نـَبـُود کارگشا / درمشکل حل یک عدد مادرزن!

.

.

.

باید دل من بسوزد و دل بشود / تا این که مقابل تو قابل بشود

من شعر سروده ام فقط، شرمنده / در وصف تو باید آیه نازل بشود!

.

.

.

یارو از باباش میپرسه ، بهترین پسرِ دنیا رو داشتن چه حسیه؟

گفت نمیدونم برو از مادر بزرگت بپرس!

.

.

.

اون یه دونه یوسفی هم که برگشت به کنعان اش

استثنا بود ! تو غمت روبخور !!

.

.

.

این قدر که گیج می زنم بعد از تو / خود را به خلیج می زنم بعد از تو

تو جام شراب می زنی بعد از من / من آب هویج می زنم بعد از تو !

.

.

.

پسر: عزیزم امروز میای خونه ما باهم درس بخونیم؟

دختر: نمی‌شه، باید درس بخونم !

.

.

.

یه راه خوب برای فراموش کردن اونیکه دوستش داری

ولی به هر دلیلی باید فراموشش کنی

سراغ داری !؟!؟

.

.

.

مشتری: این کت چنده؟

فروشنده: ۱۰۰ هزار تومان

مشتری: وای! اون یکی چنده؟

فروشنده: وای وای!!

.

.

.

یارو یه نفر رو تو خیابون دید و پرسید:

شما علی پسر ممدآقا پاسبان نیستی که توی کرج

سر کوچه چراغی مأمور بود؟

پسر گفت: چرا!؟ یارو گفت: ببخشید! پس حتما عوضی گرفتم !

.

.

.

دخترها تو زندگی شون جز شوهر چیزی نمی خوان

ولی به شوهر که رسیدن همه چی می خوان !!

.

.

.

پدر به دختر :

دخترم این موقع شب تو بالکن چیکار میکنی ؟؟

دختر : دارم ماهو میبینم بابایی !

پدر : پس بی زحمت به ماهت بگو ماشینشو خاموش کنه ، صداش نمیذاره بخوابیم!

.

.

.

زنه شوهرشو میبره دکتر

دکتر به زنه میگه: خانم، نباید هیچ استرسی به شوهرتون وارد بشه

باید خوب غذا بخوره، هرچی که میخواد براش  فراهم بشه

و برای ۱ سال هیچ بحث و دعوایی سر هیچ موضوعی

حتی سر طلا و سکه و ماشین و خونه هم نباید با هم داشته باشن.

تو راه برگشت مرده میپرسه: خانم دکتر چی گفت؟

زنه میگه : هیچی، گفت تو هیچ شانسی برای زنده موندن نداری!

.

.

.

مکالمه دو پسر :

پسر اول: چقدر خپل شدی مرتیکه …

شبیه خرسای قطبی شدی الاغ….

کمتر بخور ، از صبح تا شب مثل گاو آت و آشغال میخوری

معلومه انقدر دایره میشی دیگه …

پسر دوم : خفه شو عوضی. حرف تو زر مفت هم نیست

( محکم تر شدن دوستی بین دو پسر و تموم شدن مکالمه با خنده )

مکالمه دو دختر :

دختر اول: خوشگلم یه مقدار تپل شدی ولی بهت میاد عزیزم …

دختر دوم: تو هم دماغت بعد عمل یه ذره زیادی کوچیک شده ولی بازم خوشگلی نانازم

( از فردای روز مکالمه هیچ رابطه ای بین دو دختر مشاهده نشده )





نوشته‌ای از ایران موبایل
https://www.irmob.com

نشانی این صفحه :
https://www.irmob.com/modules/news/article.php?storyid=3943