جک های خنده دار سری شصت و یکم

تاریخ ۵ دی ۱۳۸۷ | عنوان: اس ام اس خنده دار

داشتن تو يه ماشين بمب کار ميذاشتن يکيشون به اون يکي ميگه: اگه اين بمب الان منفجر بشه چي کار کنيم؟اون يکي ميگه: نگران نباش من يکي ديگه دارم

ترکه تو کليسا نشسته بوده، يهو مي‌بينه يه دختر خيلي خوشگل مياد تو. ميدوه ميره پشتِ يه مجسمه قايم ميشه. دختره مياد ميشينه جلوي محراب و ميگه: اي خدا! تو به من همه چي دادي ، پول دادي ، قيافه دادي ، خانواده خوب دادي... فقط ازت يه چيز ديگه ميخوام... اونم يه شوهر خوبه ...يا حضرت مسيح‌! خودت کمکم کن!ترکه از پشت مجسمه مياد بيرون ميگه: عيسي هل نده!‌ هل نده زشته ، خودم ميرم!

طرف عروسي ميکنه، هفته بعد دست خانوم رو ميگيره ميبره دکتر ، ميگه: اقاي دکتر ما بچه دار نميشيم!! دکتره ميپرسه: چند وقته ازدواج کردين؟ طرف ميگه: يک هفته است!! دکتره شاکي ميشه، ميگه: داداش من، اين زنه ، مايکرووِيو که نيست
 

يه آقايي ميره پنجاه تومن ميندازه صندوق صدقات، ميبينه غضنفر داره از اون ور خيابون بهش مي خنده، فکر ميکنه کم انداخته، يه دويست تومني ميندازه، مي بينه باز داره مي خنده، فکر مي کنه ضايس، يه پونصد تومني در مياره، مي بينه باز مي خنده، خلاصه يه هزاري در مياره ميندازه تو صندوق، مي بينه غضنفر دلشو گرفته قاه قاه مي خنده. ميره اون ور خيابون بهش ميگه: آخه مردک براي چي مي خندي؟ کار من کجاش خنده داره؟
غضنفر ميگه: ه ه ه ...اين که گوشي نداره

داشتن تو يه ماشين بمب کار ميذاشتن يکيشون به اون يکي ميگه: اگه اين بمب الان منفجر بشه چي کار کنيم؟اون يکي ميگه: نگران نباش من يکي ديگه دارم

يه آقايي مي‌ره سربازي وقتي برمي‌گرده بابا و داداششو با كلي ريش مي‌بينه مي‌زنه زير گريه مي‌گه بگين چي شده من طاقت دارم. باباش مي‌گه گوساله چرا ريش تراشو با خودت برده بردي
 





نوشته‌ای از ایران موبایل
https://www.irmob.com

نشانی این صفحه :
https://www.irmob.com/modules/news/article.php?storyid=2215