اس ام اس عاشقانه سری بیست و یکم

تاریخ ۱۸ مهر ۱۳۸۷ | عنوان: اس ام اس عاشقانه

رفتي و نديدي که چه محشر کردم .. با اشک تمام کوچه را تر کردم .. ديشب که سکوت خانه دق مرگم کرد .. وابستگي ام را به تو باور کردم .

 چه زيباست به ياد تو با چشمهاي خسته گريستن .. چه زيباست هميشه در تنهايي تو را حس کردن .. چه زيباست در خيال با تو زندگي کردن .. عزيزم نام تو بر قلبم خالکوبي شده تا فراموشت نکنم . نازنين من همچون نفس کشيدن تو را بخاطر مي سپارم.

رفتي و نديدي که چه محشر کردم .. با اشک تمام کوچه را تر کردم .. ديشب که سکوت خانه دق مرگم کرد .. وابستگي ام را به تو باور کردم

دو نفر که همديگرو خيلي دوست داشتند و يک لحظه نمي تونستند از هم جدا باشند، با خوندن يک جمله معروف از هم جدا مي شوند تا يکديگر رو امتحان کنند و هر کدام در انتظار ديگري، همديگرو نمي بينند. چون هر دو به صورت اتفاقي به جمله معروف ويليام شکسپير بر مي خورند: « عشقت را رها کن، اگر خودش برگشت، مال توست و اگر برنگشت از قبل هم مال تو نبوده »

چه زيبا.. گفتم دوستت دارم! چه صادقانه.. پذيرفتي! چه فريبنده.. آغوشم برايت باز شد! چه ابلهانه.. با تو خوش بودم! چه كودكانه.. همه چيزم شدي! چه زود.. به خاطر يك كلمه مرا ترك كردي! چه ناجوانمردانه.. نيازمندت شدم! چه حقيرانه.. واژه غريب خداحافظي به من آمد! چه بيرحمانه.. من سوختم!

گفتي: هروقت خواستي گريه کني برو زير بارون که نکنه يه نامردي اشکتو ببينه و بهت بخنده ... گفتم: اگه بارون نيومد چي؟ گفتي: اگه چشمه قشنگه تو بباره آسمون گريش ميگيره ... گفتم: يه خواهش دارم وقتي آسمون چشمم خواست بباره تنهام نذار گفتي: به چشم ... حالا امروز من دارم گريه ميکنم اما آسمون نمي باره ... تو هم اون دور دورا ايستادي و داري بهم ميخندي . . . !





نوشته‌ای از ایران موبایل
https://www.irmob.com

نشانی این صفحه :
https://www.irmob.com/modules/news/article.php?storyid=1919